متن روانخوانی او استثنا دوم دبستان
وقتی خورشید زمین را روشن کرد ،خروس از لانه اش بیرون آمد. کارو از اتاقش بیرون آمد. یک موز در دست داشت .او برای خروس خود دانه گندم و جو ریخت .خروس به کارو نزدیک شد .به موز او نوک زد و آن را خورد .خروس گفت :موز میوه ی خوشبو خوش مزهای است. دو گنجشک از بالای درخت دیدند که خروس موز می خورد. آنان پیش کارو آمدند تا دانه گندم و جو را بخورند. دو گنجشک پس از خوردن دانه گفتند :خدایا تو را شکر.