|
||
کلید واژه: "داستان کودکانه"داستان نهنگ غرغرو روزی روزگاری نهنگی در یک دریاچه ی کوچک نمکی زندگی می کرد که اسمش جیلی بود. او تنها نهنگ آن منطقه بود و زندگی راحتی داشت و همین امر کمی او را غر غرو و ایرادگیر کرده بود. یک سال تابستان هوا آن قدر گرم شد که آب دریاچه بسیار گرم شده بود.… بیشتر » |
||
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|