|
||
کلید واژه: "داستاه های کودکانه" قصه کودکانه چوپان دروغگو عاقبت دروغگویی روزی روزگاري پسرك چوپاني در ده اي زندگي مي كرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه هاي سبز و خرم نزديك ده مي برد تا گوسفندها علف هاي تازه بخورند. او تقريبا تمام روز را تنها بود. يك روز حوصله او… بیشتر » |
||
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|